گردشگرم

من یک گردشگرم!

گردشگرم

من یک گردشگرم!

در این وبلاگ از سفرنامه، هتل های ایران و جهان، تور، ویزا و هر آنچه مربوط به گردشگری است برایتان خواهم گفت.

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

خاستگاه آناهیتا

خاستگاه :‏
امکان بابلی بودن آناهید به وسیله ی قراین گوناگونی تأیید می شود. از همدان و شوش سنگ نوشته هایی ‏از اردشیر هخامنشی به دست آمده است که در آنها برای نخستین بار از آناهید نام برده شده است. همچنین ‏پیکره هایی شبیه آناهید در شوش یافت شده است، بعلاوه واژه اوستایی آناهیتا ‏  (بی آلایش) نه با نام ‏آنائیتیس ‏ ‏ و نه با آناهید ‏ پهلوی که هر دو بر خلاف واژه اوستایی دارای مصوت کشیده ‏‎(I)‎‏ هستند ‏مطابقت نمی کند. به احتمال زیاد نام باستانی زن ایزد اردوی ‎ ‎‏ بوده و آناهیتا را بعداً به آن افزوده اند. ‏بدین ترتیب می توان به این نتیجه رسید که تاریخ یرایش آبان یشت پیش از سده ی چهارم بعد از میلاد ‏مسیح نمی تواند باشد و مشکل است که که کسی بتواند در کنار گسترش مزدا پرستی، پیشرفت وسیع آیین ‏آنائیتیس را توجیه کند. در هم آمیختگی مذاهب هِلنی آناهید با آرتمیس ‎ ‎‏ همانند گشته و این دو زن ایزد از ‏سده ی اول میلادی در کشور لیدی یکسان شناخته شده بودند. در ایالات مختلف آناهید با مادر ایزد، با ‏آفرودیت و ننی یکی شورده شده و با مراسم کامرانی های همگانی آسیای صغیر ارتباط پیدا کرده ‏است.علاوه بر این ها، اشارات مربوط به دسته گردانی ها که طی آن نگاره ی آناهید حمل می شد، نماز و ‏نیایشی که به هنگام جشنواره ساکایا در بابل به او تقدیم می شد خصوصیاتی هستند که همه از شخصیت ‏غیر مزدایی آناهید حکایت می کنند (بنونیسیت، 1350: 55 و 56).‏
عده ای برای اثبات ایرانی نبودن آناهید، وجود معابد آن را دلیل می آورند. در واقع بین این روایت که ‏ایرانیان پرستشگاه نداشته اند و گفتار داریوش که مینازد                                                                                                                                                                                                                     ‏پرستشگاه هایی را گئوماتای مغ ویران کرده بود او دوباره ساخته است مغایرتی به چشم میخورد. لیکن ‏هرگاه این حقیقت را به یاد بیاوریم که میان گونه های سنتی و رسمی آیین و ستایش و گونه های میانه ی ‏آن فرقی بوده است، این مغایرت منتفی می شود. امروز می دانیم که در آیین هند و اروپایی نه پرستشگاه ‏وجود داشته است و نه تندیس و پیکره ی خدایان. باید در نظر داشت هرگاه داشتن پرستشگاه ها و پیکره  ‏ها در آیین سنتی روا نبود در برابر برافراشتن معابد و تندیس ها از دیرباز در مذهب عامه ی مردم ایران ‏پذیرفته و رایج شده بود ( بنونیسیت، 1350 : 39 و 40). اعتقاد نی برگ بر این است که اصلیت آناهیتا ‏ایرانی است.‏
بر خلاف نظر بسیاری از ایران شناسان که درباره ی اصل سامی و انیرانی آناهیتا اصرار ورزیده اند ‏همچنانکه نی برگ باز نموده، آناهید زن ایزدی ایرانی است که اصل و چهر آریایی دارد و تنها در زمان ‏های بعدی و به هنگام هم آمیغی آیین ها در زمان بعد هخامنشی است که او را با دیگر زن ایزدان بین ‏النهرین و آسیای صغیر و یونان یکسان انگاشته و رسم های مذهبی آنان با یکدیگر درآمیخته اند ‏‏(بنونیسیت، 1350: 134 و 135).‏
از مجموع منبع ها در پیوند با آیین زرتشت چنین بر می آید که باور به این ایزد را باید یکی از کهن ‏ترین و پر اهمیت ترین باورهای ایرانیان باستان به شمار آورد. هیچ ایزدی در اوستا و آیین زرتشت تا ‏اندازه ی آناهیتا با گرمی و دلبستگی یاد نمی شود، از این روی غیر ایرانی بودن این ایزد غیر ممکن ‏است. تاریخ هم گواه این است که ایرانیان هرگز به پدیده های غیر خودی مهر چندانی نداشته و هرگز از ‏آن پاسداری نکرده اند (رجبی، 1380: 345). به سبب نقش و اهمیت آب ایزدان آب و الهه های آب و ‏باروری از آن حوزه ی خاصی نیستند و قلمرویی تقریباً جهانی دارند .متن ها در هر قلمرویی اندام و ‏اخلاقی برابر با خواست آفریدگان خود دارند. با توجه به اینکه در ریگ ودا اشاره ای با آناهیتا نشده است ‏و با توجه به وجود انواع الهه ها و رب النوع های مربوط به آب در منطقه _ اگر هم بخش های تشکیل ‏دهنده ی نام آناهیتای ایرانی است_ خود این ایزد بانو را شخصیتی بومی و غیر آریایی و حاصل مستقیم ‏خلاقیت مذهبی و اندیشه ی ایرانی ندانسته است و نیاز به آب در فلات ایران و وجود ایشتر (خدای آب) ‏در گوشه ی جنوب غربی.‏
همچنین مصنوعی (توصیفی) بودن نام آناهیتا به این احتمال قوت بخشیده است. به این گمان ها هنگامی ‏می توان اعتبار داد که مساله ی کوچ آریایی ها به ایران به اثبات می رسید. آگر هم تاکنون قدیم بودن ‏اریایی ها در ایران به اثبات نرسیده است، مساله کوچ انها نیز معلق است. درخشانی موفق به اثبات ‏حضور آریاییان تا نیمه های هزاره ی سوم قبل از میلاد در ایران شده است.توجه داشته باشیم که غیر ‏ایرانی بودن آناهیتا متفاوت است از هویت نژاد، و در اینجا ایراد ما به نژاد مردمی بود که احتمالاً آناهیتا ‏را از دیگران گرفته اند!‏
نیبرگ ‏ آناهیتا را یکی از خدایان تورانی می داند که در جنگ های خود از او یاری می خواهند و با تکیه ‏به بند های 88، 90 و 132 از یشت 5 معتقد است که اناهیتا خدای ستارگان نیز پنداشته می شده است و ‏قطعاً در مقام کهکشان، یک  سیحون آسمانی بوده است. او یشت 5 را که ویژه آناهیتاست، سنکریتیسم ‏‏(تالیف و تقریب آراء) روشنی می داند ار افسانه ها و اساطیر حوزه های گوناگون و می گوید، بر خلاف ‏آنچه اغلب پنداشته می شود، همه ی نام های پهلوانانی که در آبان یشت آمده اند، متعلق به شرق ایران اند ‏و هیچ کدام از اینان با غرب ایران کاری ندارند. بیشتر افسانه ها در اطراف رود رها (سیحون) روی می ‏دهند. از این رو نیبرگ آناهیتا را الهه ی سیحون می خواند ‏. به گمان او ‏ احتمالاً مطرح شدن ‏پوروچیستا، دختر زرتشت، در یسنا 53 ‏ ‏ حکایت از نیاز به آفرینش یک ایزد بانوی باروری می کند، و ‏نشان می دهد که انجمن نو ایرانیان نشانی از مادر سالاری دارد. گَیگـِـر ‏ نیز اردویسور را، بی تردید، ‏همان سیحون، سیراب کننده ی خاستگاه آریاییان، می داند. لومل ‎ ‎معتقد به غیر زرتشتی بودن آناهیتا ‏است، اما درباره ی راه ورود این ایزد به آیین زرتشت، ناگزیر از گمانه زنی است: اگر آناهیتا بر گرفته ‏از باور های مردمی ایران باشد، چرا بر خلاف میترا هوما و اَپَم نپات که با آبشخوری هند و ایرانی وارد ‏آیین زرتشت شده اند و هریک همگن آریایی خاص خود را در دین ودایی دارند، در اینجا جای آناهیتا ‏خالی است. آیا آناهیتا از دین همسایه ای غیر آریایی برگرفته نشده است؟ آناهیتا علاوه بر همسانی با ‏آَرتمیس و آتِنِه، با آفرودیت و عشتار نیز همگن است. این همگونی با نام ناهید که به ونوس اطلاق می ‏شود، تأیید می شود. صفت هایی که امروزه از آناهیتا در دست داریم، نمی توانند برای یافتن مبدأ آناهیتا ‏تعیین کننده باشند. زیرا در گشت و گذار تاریخی آناهیتا، بسیاری از خِصال خدایان همگن به او داده شده ‏است. پیوند میان آنائیتیس یونانی با ایزد بانوی آب و باروری ایران، حاصل همین برخورد های فرهنگی ‏است ‎.‎‏ اگر وجود آناهیتا در میان خدایان مادی در غرب ایران، که گیرشمن ‏ مطرح می کند به اثبات ‏برسد، آنگاه به همان نسبتی که نظر نیبرگ مبنی بر تورانی بودن آناهیتا کم اعتبار می شود، احتمال ‏اصلیت بومی (غیر آریایی) بودن آناهیتا قوت بیشتری می گیرد، که در این صورت صفحات غربی و ‏جنوب غربی فلات ایران مورد نظر است. البته کشف پیکرک های گِلی آناهیتا در کوی کریکلان قلعه، ‏زارتپه، و رَخشا در بخارای غربی، تالی برزو، در 6 کیلومتری جنوب سمرقند ‏ جلب توجه می کند. در ‏این میان نظر تارن ‏ جالب توجه است. به نظر او در زمان اردشیر دوم هخامنشی، از آمیزش عناصر ‏الهه ی آب سیحون با عشتار رب النوع بابلی آب، ایزد بانوی ایرانی آناهیتا به وجود امده و در سراسر ‏قلمرو هخامنشیان تبلیغ شده است. همو جشن ویژه ی سکایه (صقایه) را نیز از آیین های مربوط به ‏آناهیتاست برگرفته از بابل می داند. با اینکه این نظر درباره ی آناهیتا قابل تأمل است، بابلی بودن جشن ‏سکایه، همهن طور که از نام این جشن بر می آید، به طور قطع نمی تواند درست باشد. وقتی سردار ‏ایرانی کاپادوکیه موفق به نافرجام گذاشتن هجوم سکا ها به ارمنستان و آسیای صغیر شد، دستور دادف تا ‏محلی را خاکریز کنند و در انجا یک معبد آناهیتا بسازند. در این معبد هر سال جشنی به نام سکایا برگزار ‏می شده است. استرابون در کتاب 5 خود، بی ذکر منبع می نویسد، برخی می گویند، هنگامی که کوروش ‏سکا ها را شکست داد روز پیروزی اش را به الهه ی میهنش تخصیص داد؛ هر جا معبد آناهیتا وجود ‏دارد این جشن برگزار می شود.در این جشن مردان لباس سکایی به تن می کردند و پس از میگساری با ‏یکدیگر و زنان همراهشان به زد خورد می پرداختند. این مراسم یادآور شکستی از سکا ها بوده است، که ‏در تمهید آن، سکا ها را به حیله مست کرده و آنها را در حال خواب و مستی و رقص از پا درآورده ‏بودند. ویندیشمن ‎ ‎‏ معتقد است که این آیین بایستی مربوط به زمانی پیش از روزگار کورش بوده باشد.‏
اشپیگل ‎ ‎‏ در ایرانی بودن آیین سکائیه تردید دارد و با تکیه بر گزارش بروسوس که می گوید این جشن ‏در بابل نیز گرفته می شده است، احتمال می دهد که نام جشن از واژه صائبی شاقا ‏ برگرفته شده ‏است ‏. راپ ‏ می گوید با توجه به اینکه ایزد مونث در ایران باستان معمول نبوده است ‏. مغان همواره ‏خدایان را عاری از جنسیت می دانسته اند ، آناهیتا را از اصل نمی توان از خدایان ایرانی به شمار ‏آورد. او سپس دلیل دیگری بر غیر ایرانی بودن اصلیت آناهیتا آورد و آن نقش آناهیتا، در آغاز پیدایشش، ‏در فحشاء آیینی است. راپ که فحشا با منش و روحیه ایرانی سازگاری نداشته است. نیالوده و بی آلایش ‏که معنای آناهیتا است می تواند تأییدی بر نظر راپ باشد ‏. از سوی دیگر، چون خط میخی فارسی ‏باستان پیش از اردشیر دوم هخامنشی هم وجود داشته است، اشپیگل می نویسد، اگر آناهیتا با همه ی ‏ویژگی هایش پیش از اردشیر دوم نیز اردشیر دوم می بود، به هر تقدیر در دیگر سنگ نبشته های ‏هخامنشی پیش از اردشیر هم می بایست نامی از آناهیتا برده می شد. به ویژه اینکه هرودوت به آفرودیت ‏اورانیا در بابل اشاره می کند. سپس او با اشاره به نظر های ویندیشمن و راپ و با تکیه بر نوشته ی ‏هرودت ، آناهیتا را الهه ی سامی می داند، نه الهه ای که بعدأ به نظام آیین زرتشت پیوسته باشد، بلکه به ‏صورت ایزدی که از نظر شخصیت وجودی، به خودی خود و از ابتدا، جزء اندام آیین بوده است. ‏بنونیست ‏ هم معتقد به غیر اوستایی بودن آناهیتا است و می نویسد آناهیتا از زمان اردشیر هخامنشی در ‏جرگه ی ایزدان ایرانی در آمده و شاید در اصل الهه ای بابلی بوده است. او می نویسد به احتمال زیاد نام ‏باستانی این ایزد اَرِدوی بوده و آناهیتا بعداً به آن افزوده شده است ‏.‏
راپ ‏ با تکیه بر گزارش های کلِـمِـنس و استرابون معتقد است که اناهیتا نخست به میانجی ارمنی ها به ‏غرب ایران و به میان ماد ها راه یافته و پس از این که مدتی در این قسمت ایرانف اندامی استوار یافته ‏است، در سده ی چهارم پیش از میلاد و با اردشیر دوم به قلمرو دین دولتی راه یافته است ‎.‎‏ در این ‏میان، مساله ی تفاوت میان تصویری که به کمک آبان یشت از آناهیتا داریم با شکل و پرداخت نگاره ها و ‏مجسمه هایی که از آناهیتا به دست آمده اند، در خور توجه است. در حالی که آناهیتا در تصویر ها و ‏مجسمه هایی که از آناهیتا اغلب برهنه است، در آبان یشت، پوشیده است و حتی جامه ای از پوست 300 ‏بَبَر در تن دارد. آناهیتای اوستا به فرهنگ شمالی- آریایی نزدیک تر است تا به برداشت بومیان جنوب ‏غربی فلات ایران و بابل ‎.‎
بنابراین، با توجه به اَپَم نبات در اوستا و سَرِسوَتی، ایزد آب ها و دریاچه ها در ریگ ودا، می توان گمان ‏برد که باور های ذهنی- مذهبی ایرانیان از ایزد آب، به هنگام تجسم یافتن مادی در معبد ها، به شدت ‏تحت تاثیر برداشت های میزبانان بومی و دیگر ایزدان آب در منطقه، به ویژه در غرب ایران قرار گرفته ‏است. با این همه، همه ی شواهد گویای این حقیقت است که هسته ی بنیادی فرهنگ آناهیتایی، ایرانی- ‏آریایی بوده است ‎.‎
نکته ی بسیار جالبی که درباره ی خاستگاه آناهیتا وجود دارد ارتباطی است که با اسطوره های دوره ی ‏پیش از ایرانی ها در آسیای میانه پیدا کرده اند.آیین سیاوش در حدود دو هزار سال پیش از آن، در ‏آسیای میانه وجود داشته است و در مدارک باستان شناسی ارتباط بسیار نزدیکی بین تمدن آسیای میانه و ‏تمدن بین النهرین پیدا کرده که مربوط به حدود چهار هزار تا سه هزار و پانصد سال پیش از میلاد ‏مسیح است. به این ترتیب، حتی ارتباط عملی و عینی فرنگ آسیای میانه پیش از هند و اروپایی ها با ‏بین النهرین، از طریق باستان شناسی پیدا شده است. پس ما میتوانیم معتقد باشیم که وقتی هند و ایرانی ‏ها به آسیای میانه می رسند آیینی داشته اند که می تواند شبیه آیین های ودایی باشد اما در آنجا با یک ‏رشته آیین های بومی و محلی آشنا می شوند که آیین «مادر آب» است و پسرش که خدای فراوانی و ‏غناست بعد ها ایرانی ها الهه ی خودشان را آناهیتا را که الهه ی رود جیحون است جانشین این الهه ی ‏سامی می کنند و در واقع آناهیتا جانشینایشتر یا سیبُـل میشود. هند و ایرانی ها وقتی به آسیای میانه می ‏آیند با یک تمدن بزرگتر از خودشان، با یک تمدن زراعی پیشرفته رو به رو می شوند و ایرانی ها که ‏قوم فاتح هستند نه فرهنگ فاتح مقدار هنگفتی از فرهنگ فایق بومی را با فرهنگ خودشان تلفیق می ‏کنند و به این ترتیب آیین سیاوش در دوره ای که اوستا در قرن ششم و هفتم پیش از مسیح شکل می ‏گیرد. دیگر در حدود هزار سال است که وارد آیین های ایرانی شده و واقعاً با آن تلفیق پیدا کرده است. ‏رشد بعدی آیین سیاوش را در آیین های ایرانی در ایران مهر می بینیم. آیین مهرپرستی بنا بر مدارکی ‏که ما از تمدن کوشانی و تمدن باختر و تمدن اشکانی و ... در آسیای میانه داریم عبارت است از یک ‏الهه ی مادر، آناهیتا که الهه بی رود جیحون است، پسر که الهه ی باروری است و مهر است و پدر که ‏عبارت از اهورا مزداست (بهار، از ارسطو تا تاریخ، 1386 : 386 تا 388).‏

البته اگر بخواهیم توجیهی برای این تعویض پیدا کنیم می توانیم اخلاقی بودن ایرانی ها و آریایی ها را ‏مدِ نظر داشته باشیم، اما باید توجه داشت که اصلاً چه دلیلی دارد بخواهیم اسطوره هایی را با یکدیگر ‏مقایسه کنیم و از آنجا بگوییم که چنین باوری هایی در مورد هر دو ملت دارای اسطوره وجود داشته ‏است.‏

  • ۹۸/۰۶/۲۲
  • مهدیه قاسمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی