گردشگرم

من یک گردشگرم!

گردشگرم

من یک گردشگرم!

در این وبلاگ از سفرنامه، هتل های ایران و جهان، تور، ویزا و هر آنچه مربوط به گردشگری است برایتان خواهم گفت.

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

معبد آناهیتا

چنانچه وضع جوامع پراکنده و کوچک باستانی، در زمینه ادیان و آیین های رایج در قلمروی سرزمین به ‏طور گذرا مرور گردد، کمتر به معابد و تجسم های گرد و سه بعدی خدایان و الهه ها برخورد می شود، ‏به استثنای نماد ها و پیکرهای گِلی، در ترکیب حیوانات و الهه های زیبایی و باروری که شکل پذیری این ‏تفنن ها حاصل اندیشه های باطنی زنان روستایی در اجاق خانه ها، از نخستین ادوار نوسنگی ایران به ‏بعد بوده است. ‏
در دوران شهر سازی و آغاز نگارش (3000 قبل از میلاد) از طریق جنوب غربی ایران با استقرار ‏ایلامیان در دشت خوزستان به مرکزیت شوش و حرکت این فرهنگ به جنوب شرقی و غرب ایران، ‏ساخت الهه های ایشتار و خدایان گِلی، سنگی و فلزی کوچک و بزرگ وارد مقوله ی مذهب شد.ساکنان ‏کوهپایه ای زاگرس پیکرها و بت هایی را در ابعاد کوچک ساخته و مورد پرستش قرار می دادند. این ‏پیکرک های سفالین که به نشانه ی پرستش دو دست خود را به سینه نهاده اند، از نظر شکل و محتوا با ‏بسیاری از مجسمه های سومری بین النهرین شباهت تام دارند. از سده های نهم و هشتم قبل از میلاد ابتدا ‏مادها از طریق شمال غرب ایران وارد سرزمین شدند که اینان معبد و تندیس نداشته اند و پیرو دین و ‏آیین کافران مغان و همزمان زرتشت بودند. پارسها نیز معبد نداشتند و تندیس و مجسمه های خدایان را ‏مورد پرستش قرار نمی دادند، بلکه بیشتر توجهشان تشکیل حکومت و مرکزیت و استقرار و سلطه شاه ‏در رأس هرم قدرت و ساخت و کاخ ها با طرح چهار گوش و آراسته به ستون ها و ایوان در گستره ‏سرزمین و متصرفات بود. تنها خدای شاه اهورامزدا و معابدشان صفه ها و کوه ها و بلندی های اسطوره ‏ای فضای باز بود که در آنجا اجاق آتشی قرار داشت.‏
از (404 قبل از میلاد تا 224 میلادی) مدت 628 سال مجددأ معابدی برای اهورامزدا، آناهیتا و میترا ‏بصورت مسقف در قلمرو سلطنت اردشیر دوم و حکومت های سلوکی پارت بنا گردید. در 224 میلادی ‏با تسلط سلسله ساسانی و توجه به آیین زرتشتی به عنوان دین و شریعت رسمی، مجددأ معابد خراب شدند ‏و خدایان مختلف سرنگون گردیدند و به جای آنها بر حسب سخن صریح اوستا، موبدان آتشگاههایی را در ‏بلندی های اسطوره ای و شامخ بنا به سنت زمان هخامنشی ساختند. ضمن اینکه نمادهای آناهیتا و ‏آمشاسپندان را به صورت نقش برجسته و شمایل، زینت ستون ها و اجزا و عناصر معماری نموده و بدان ‏ها رونق بخشیدند.‏
نام و واژه «کنگاور= کنکوبار» از سده ی اول میلادی در تاریخ ثبت بوده و امروزه هم تغییر چندانی ‏نکرده است و ضمن آنکه کاربرد معماری آن نیز به دلایل زیر رابطه نزدیکی با آناهیتا دارد:‏
در اولین روزهایی که هئیت کاوش فعالیت خود را در کنگاور آغاز نمود، شایهاتی ورد زبان مردم، پیران ‏و کهنسالان بود که به فرزندان کنجکاو خود متذکر می شدند که اینها آمده اند، تا انار طلا، ماهی طلا، ‏حوض طلا را از زیر گچ کن بیرون آورند؟ در منطقه غرب ایران بخصوص در لرستان و در مکتب ‏کهن زروانی، انار و گل انار و قوچ و ماهی و گوزن و آب، نشانه های رمزی از اشی، ایزد بانویی ‏مشابه آناهیتا و ایشتار بابلی و نانای سومری= ننه، الهه های آب، باروری و زیبایی می باشند. سنجاقهای ‏سربندی از برنز که سر آنها پهن و مزین به نقش و نگارهای اسطوره ای، و زنی را در حال زایمان و ‏باروری نشان داده است و یا نقش زنی دیگر و متفاوت که در اطراف او ماهیان در ردیف دو دایره قرار ‏دارند و انار و گل انار و قوچ طرح افسانه ای این سنجاق می باشد، نقش مایه های نمادینی از ایزد بانوی ‏آب، باروری و زیبایی است و (اریخ اشمیت) این سنجاق ها را در درز دیوار های معبد سرخدم لرستان ‏یافته است که نذورات زنان نازا بوده اند.‏
کالبد چشمه آبی ضمن کاوش در مواضع بنا های اسلامی روی صفه تا سده هفتم هجری از خاک بیرون ‏آمده است. این چشمه و یا سراب با تنبوشه آب را هدایت و نوع سازه ی لوله های آب رسانی- چشمه- ‏کانال های فاضلاب تمامأ در مواضع خود طی حفاری مشخص شده اند. ‏
طرح کالبدی حقیقی معماری که اعتبار کاوش های باستان شناسی، سر از حجاب خاک بیرون آورده، صفه ‏و محوطه چهارگوشی است به ابعاد 280.210   متر که در جبهه جنوبی آن دیواری قرار دارد به قطر ‏‏5/18 متر، آراسته به 24 ستون با نسبتی مساوی در دو طرف پلکانی هر یک به طول 30 متر که یک ‏مهتابی به درازای 94 متر را در میان گرفته اند. مجموعه پلکان ها و مهتابی به عرض 15/4 متر از ‏دیوار قطور 5/18 متری پیش آمدگی دارند. دیوار غربی و شرقی نیز به قطر 5/18 متر و به ترتیبی ‏متشکل از یک ردیف ستون 48 و 24 تایی است، که به استثنای پنج ستون استوار و پابرجا در بخش ‏شمالی دیوار غربی، بقیه ساقط شده اند.‏
علاوه بر عناصر معماری مزبور، پلکانی در گوشه شمالی و کالبد چشمه و برکه آبی چهار وجهی در ‏عرصه ی فوقانی و نزدیک به قله صفه وجود دارد، که با شواهدی عینی در سده ی هفتم هجری، آب ‏چشمه و برکه، خشکیده و سازه های آبرسانی و فاضلاب را از ادوار کلاسیک و سده های اولیه اسلامی ‏در مواضعی بر جای نهاده است.‏
از آغاز صخره و صفه کنگاور جایگاه مناسبی در غالب طبیعی و آرمانی مکان ها و بنیان های مذهبی و ‏نیایشگاه های فضای باز هخامنشیان محسوب می شده است، زیرا صخره ای شیستی با عارضه ها و ‏نعمت های خدادادی و چشمه های آب شیرین، و جایگاه ها و مواضعی مرتفع برای استقرار اجاق آتش ‏مقدس ‎ ‎‏ بوده تا انجام فرایض مذهبی آسان گردد. بنا به ضرورت در منطقه ماد بزرگ و در حول و ‏حوش استود آنها و دخمه های فراز کوهی و مقدس ماد ها و مغان که دارای سابقه کهن بود، ضرورت ‏ایجاد بنیاد هایی که بر تقدس سرزمین بیافزاید و از نظر سیاسی و اقتصادی در کنار راه های ارتباطی ‏خاور و باختر و قلمروی شاهنشاهی قرار داشته باشد، گویا احساس می شده است.‏
در سلطنت اردشییر اول هخامنشی (465 تا 424 قبل از میلاد) بود که هرودوت در ساتراپ نشین های ‏مغرب شاهنشاهی در آسیای صغیر به سیاحت پرداخت و کتاب تواریخ خود را به رشته ی تحریر در ‏آورد. وی درباره ی کیش ایرانیان می نویسد: ساختن قربانگاه و معبد، در نزد ایشان رسم نیست و اعتقاد ‏به این قبیل چیزها را ناشی از نادانی و حماقت می شمرند. بر خلاف یونانی ها، ایشان معتقد نیستند که ‏خدایان از جنس و ذات بشر اند. در آیین ایشان، زئوس (اهورامزدا) نماد گنبد نیلگون آسمان و سرور ‏داناست. رسم آناه این است که بر بالاترین قله کوهستان رفته و به درگاه خدا نیایش کرده و قربانی می ‏کنند. برای خورشید، ماه، زمین، آتش، آب، باد ها  و سایر هستی های یزدانی و اینها تنها خدایانی هستند ‏که بدون هیکل از همان آغاز، ایرانیان آنها را پرستش کرده و برایشان قربانی کرده اند.‏
پارسها (هخامنشیان) اولیه و مادها بنا بر شواهد باستان شناسی و تاریخ، ار سده ی هشتم قبل از میلاد ‏برای نیایش به نقاط مرتفع می رفته اند. در نزد ایرانیان، قربانی، برات ساده ای بود که با فطیر نان و ‏سبزی و ادعیه و سرود عملی بود. استرابو درباره ی قربانی کردن حیوانات در نزد پارسیان و ماد ها می ‏گوید: قربانی را در هوای آزاد انجام داده و ترجیح می دادند در محلی مرتفع و سکو باشد. فطیر نان و ‏سبزی را در محلی پاک به نام ایزد مورد نظر خود می نهادند و در مقابل آتش به نیایش می پرداختند. وی ‏در کتاب پانزدهم خود نقل می کند که؛ سنگ بنای پرستشگاه بزرگ پارسها در ‏Zela‏ بوسیله کوروش کبیر ‏واقع در ساتراپ نشین های غربی (آسیای صغیر = پونتس) تپه ای دست ساز بود که بر گرد آن حصاری ‏ساده را بالا آورده و پرستندگان برای نیایش و قربانی به بالای آن تپه می رفتند و در بلندای آن مراسم ‏متداول خود  را به جای می آوردند و قربانی فقط با حضور مغ و خواندن سرود و ادعیه میسر می شد.‏
اشکانیان که مجازاً اردشیر دوم را نیای خود معرفی کرده بودند در احیاء گذشته ی هخامنشی و بنیاد معابد ‏ناهید کوشش بسیاری مصروف داشتند. در پاره ای از نقاط خوزستان، شوش و شوشتر امروزی و نواحی ‏بختیاری نشین و نیز گذرگاه های جنوبی کوهستان زاگرس، معابد و پرستش گاه های ایزد آرتمیس و ‏آناهیتای ایرانی و نانای= ننه بابلی را مورد پرستش قرار دادند. آنیتوکوس سوم در سال 187 قبل از ‏میلاد و آنیتوکوس چهارم در سال 164 قبل از میلاد به قصد چپاول این معابد رهسپار شدند ولی هر دو ‏در حوالی اصفهان متحمل شکست از اقوام الیمائی و پارتی شده و ناکام ماندند.‏
معابد دیگری از آرتمیس و نانایا در صفه سر مسجد، مسجد سلیمان و نیز در شامی مال امیر (ایذه) وجود ‏داشتند. اشیایی که از این معابد در حفریات باستان شناسی به دست آمده هم پارتی و هم یونانی اند. با این ‏حال پس از سده ی اول میلادی که پارتیان سلطه ی فرهنگ هلنی را از هم گسستند، پرستشگاه ها و معابد ‏خود را هم با ایزد آناهیتا و هم آتشدان مزین و منور گردانیدند.‏
‏ شواهد معماری و بنای سکوی فوقانی هیچ نوع اثر دیگری را از دوره ساسانی نشان نداده اند مگر، در ‏قله صفه که بخشی از یک کف در حفاری کوتاه مدت مشخص گردیده است، بدون آنکه اثری مشهود روی ‏آن قرار گرفته باشد. ولی تصوراً در اواخر هخامنشی و پس از پارت ها بنای مسقف کوچکی به جای ‏اجاق آتش رسماً به نام معبد آناهیتا بر فراز و روی این کف احداث می گردد، که ساسانیان ان را خراب ‏نموده و یک چهار طاق (آتشگاه) را به جای ان بنا نموده اند و این آتشگاه و چهار طاق دیری نپایید و در ‏‏21 هجری به دیس مسلمانان تخریب شد. ضمن آنکه در این دوره بر سیاق دوره ی پارتیان علاوه بر آتش ‏قله صفه در جهت مقدس و احترام به آناهیتا و چشمه های آب، بنای آن جایگاه معتبری بوده و هرگز تحت ‏تاثیر جلال و شکوه بنیاد های دنیوی واقع نگردیده است. شاهان ساسانی در طول مدت سلطنت خود از ‏زمان پیروز به بعد از این پرستشگاه در راه تبلیغ آرمان و آیین زمانه بهره برده اند. هم ایزد بانوی آناهیتا ‏در این دوره به بالاترین مرتبه ی خود می رسد و هم پرستش آتش آیین شاهنشاهان ساسانی قرار می ‏گیرد.‏
علیرغم سنت و باور ایرانیان باستان که _اعتقاد به وجود معابد نداشتند_ وجود معابدی برای ایزد بانوی ‏آب ها، شگفت به نظر می آید و سنت ساختن معابد احتمالاً از کشور ها و آیین های دیگر گرفته شده است. ‏علاوه بر آن دولتی بودن ساخت این معابد نشانگر آن است که در ابتدا مردم به آن اقبالی نشان نمی داده ‏اند اما بعد ها پرستش ایزدان و قربانی کردن برای آن ها رواج بسیار یافت. از دیگر معبدهای پر رونق ‏زمان اشکانیان ( بدون توجه به زمان پیدایش این معبدها ) می توان معبدهای شیز، بدر نشانده، مسجد ‏سلیمان و استخر را نام برد. طرح اصلی این معبد ها عبارت بود از یک تالار چهارگوش، که از چهار ‏طرف در حسار رواق هایی قرار داشت و پلکانی که در ضخامت دیوار کار گذاشته می شد و به بام تالار ‏منتهی می شد که مذبح و آتشکده در آنجا، در هوای آزاد، قرار داشت. معمولاً در کنار هر معبد بناهای ‏جانبی برای سکونت روحانیون آتشگاه و خادم ها در نظر گرفته می شد. همچنین در این معبد ها اتاق ‏مسدودی وجود داشت که در آن آتش مقدس، بدون شعله، روی خاکستر می افروخت.‏
در زمان ساسانیان در بنای معبدهد تغییراتی داده شد. در معبدهای این دوره تالار مرکزی آتشکده به شکل ‏مربع بود و هر طرف یک در ورودی داشت. بهترین نمونه ای که از این سبک می شناسیم، پرستشگاه ‏آناهیتا در بیشاپور، در کنار کاخ سلطنتی است. در این پرستشگاه طول هر ضلع 14 متر است و گرداگرد ‏تالار 4 دالان وجود دارد که در آن جوی های زیادی ساخته شده است. ورودی پرستشگاه پلکانی طویل ‏است که از طریق آن به درون تالار فرود آمده اند. دیوارهای تالار هم به ارتفاع 14 متر با تخته سنگ ‏های بزرگ، که به وسیله ی نست های اهنی دُم چلچله ای و خرده سنگ به یکدیگر پیوسته اند، ساخته ‏شده است.‏
علاوه بر معبدهایی که در ایران باستان می شناسیم، در سراسر ایران و قلمرو فرهنگی ایرانی به نوعی ‏بناهای ایرانی برمی خوریم که می توان آنها را معبد آناهیتا نامید. این بناها اغلب به قلعه ی دختر ( ‏آناهیتا ) شهرت دارند: قلعه ی دختر خراسان ( میان مشهد و تربت حیدریه، نزدیک رباط سفید و روستای ‏باز )، قلعه ی دختر خنامان ( در نزدیکی خنامان رفسنجان )، قلعه ی دختر شوشتر ( 18 کیلومتری ‏شوشتر )، قلعه ی دختر پارس ( 6 کیلومتری فیروزآباد، میان فیروز آباد و بلوک خواجه )، قلعه ی دختر ‏باکو ( در مرکز باکو ) و …‏
وجود سفالینه های شکسته فراوان در این معبدها و قلعه دختر ها، می تواند حاکی از این باشد که یا از آب ‏مخزن های معبدها برای بهبود بیماری و فراوانی محصول استفاده می کرده اند، یا برای رسیدن به ‏مقصود، مقداری آب به معبد آناهیتا هدیه می شده است. ظاهراً پس از تقدیم آب به معبد، ظرف های آن را ‏می شکسته اند. در برخی معبدها میزان سفال شکسته از دوره های تاریخی گوناگون آن قدر فراوان است ‏که گویی آن ها را در حوالی معبد به عمد پاشیده اند.‏

  • ۹۸/۰۶/۲۲
  • مهدیه قاسمی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی